خورشید عدالت (شهادت امام علی علیه السلام)
آنگاه که سیاهی شب، آسمان خاموش کوفه را فرا گرفته بود علی آمد و آخرین اذان سرخ را تا اوج عروج پرواز داد و در محراب محبوب، به نماز ايستاد. لحظه ای بعد، سر بر آستان دوست گذاشت تا خویش را تا ابد، رستگار سازد و زمانه را داغدار خويش نمايد. ويژه نامه خورشيد عدالت مرهمی است بر سينه های داغدار عاشقان علی.
برگی هایی از صفحات زندگی امیرالمؤمنین امام علی علیه السلام
تاریخ تولّد: سیزدهم ماه رجب، روز جمعه، سی سال پس از تولّد رسول خدا صلی الله علیه و آله و عام الفیل، در حدود سال 600 میلادی، بیست سال قبل از هجرت. محلّ تولد: شهر مکه، در اندرون خانه خدا، یعنی کعبه. پدر: ابوطالب، عمو و بزرگ ترین حامی رسول اللّه صلی الله علیه و آله که از سر کیاست و فراست ایمان و اسلام خود را همیشه از کافران و مشرکان پوشیده داشت تا در سال معروف به «عام الحزن / سال اندوه و غم» به جهان باقی شتافت. مادر: فاطمه بنت اسد، دخترِ عموی پدرِ رسول اللّه صلی الله علیه و آله. نام ها: علی، حیدر. کنیه ها: ابوالحسن، ابوتراب، ابوالائمّه، ابوالایتام. لقب ها و شهرت ها: اسداللّه ، یداللّه ، سیف اللّه ، باب اللّه ، ولی الله ، وصی رسول اللّه ، عین اللّه ، انسان کامل، عادل، حجّة اللّه ، اوّل المسلمین، یعسوب الدّین، امام المتّقین، اخ الرسول، حیدر کرّار، صاحبِ ذوالفقار، امام الابرار، مولی، مولی المتّقین، امام العادلین، المخلصُ للّه ، امیرالمؤمنین و ده ها لقب و شهرت دیگر.
چشمه سار فضائل
اميرالمؤمنين على عليه السلام به شهادت تاريخ واعتراف دوست و دشمن در كمالات انسانى نقيص هاى نداشته و در فضائل اسلامى نمونه كاملى از تربيت پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بود. بحث هايى كه در اطراف شخصيت او شده و كتابهايى كه در اين باره شيعه و سنى و ساير مطلعين و كنجكاوان نوشتهاند، درباره هيچيك از شخصيتهاى تاريخ اتفاق نيفتاده است. على عليه السلام در علم ودانش داناترين ياران پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سايراهل اسلام بود و نخستين كسى است در اسلام كه در بيانات علمى خود، در استدلال آزاد و برهان را باز كرد و در معارف الهيه بحث فلسفى نمود و در باطن قرآن سخن گفت و براى نگهدارى لفظش دستور زبان عربى را وضع فرمود و تواناترين عرب بود. على عليه السلام در شجاعت ضرب المثل بود در آن همه جنگها كه در زمان پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و پس از آن شركت كرد، هرگز ترس و اضطراب از خود نشان نداد و با اينكه بارها و ضمن حوادثى مانند جنگ احد و جنگ حنين و جنگ خيبر و جنگ خندق، ياران پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و لشكريان اسلام لرزيدند و يا پراكنده شده فرار نمودند، وى هرگز پشت به دشمن نكرد و هرگز نشد كه كسى از ابطال و مردان جنگى با وى درآويزد و جان به سلامت برد و در عين حال با كمال توانايى ناتوانى را نمی کشت و فرارى را دنبال نمی کرد و شبيخون نمی زد و آب بر روى دشمن نمی بست. (برگرفته از شیعه در اسلام، علامه طباطبائی(ره))
سیره های نورانی
على عليه السلام در تقواى دينى و عبادت حق يگانه بود، پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله در پاسخ كسانى كه نزد وى از تندى على عليه السلام گله مىكردند می فرمايد: «على را سرزنش نكنيد، زيرا وى شيفته خداست». ابودردا صحابى، جسد آن حضرت را در يكى از نخلستانهاى مدينه ديد كه مانند چوب خشك افتاده است براى اطلاع به خانه آن حضرت آمد و به همسر گرامى وى كه دختر پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله بود، درگذشت همسرش را تسليت گفت، دختر پيغمبر صلى الله عليه و آله فرمود: پسر عم من نمرده است بلكه در عبادت از خوف خدا غش نموده است و اينحال براى وى بسيار اتفاق می افتاد.
على عليه السلام در مهربانى به زير دستان و دل سوزى به بينوايان و بيچارگان و كرم و سخا به فقرا و مستمندان قصص و حكايات بسيار دارد. آن حضرت هر چه را به دستش می رسيد در راه خدا به مستمندان و بيچارگان می داد و خود با سختترين و سادهترين وضعى زندگى می كرد. آن حضرت كشاورزى را دوست می داشت و غالباً به استخراج قنوات و درخت كارى و آباد كردن زمينهاى باير می پرداخت ولى از اين راه هر ملكى را كه آباد می کرد و يا هر قناتى را كه بيرون می آورد وقف فقرا می فرمود و اوقاف آن حضرت كه به صدقات على معروف بود در اواخر عهد وى عوايد ساليانه قابل توجهى (بيست و چهار هزار دينار طلا) داشت. (برگرفته از شیعه در اسلام، علامه طباطبائی(ره))
تصویرهایی کوتاه از زندگی امام علی علیه السلام
امام علی علیه السلام به سمت کوفه حرکت می کرد که با یک کافر ذمی همراه شد. آن مرد به امام علی علیه السلام عرض کرد به کجا می روی؟ حضرت علیه السلام فرمود: به کوفه می روم. وقتی بر سر دو راهی رسیدند و خواستند از یکدیگر جدا شوند امام علیه السلام از مسیر خود خارج شد و در مسیر او حرکت کرد. مرد ذمی گفت: مگر به کوفه نمی روی؟ امام علیه السلام: بله به کوفه می روم. مرد ذمی: چرا راه کوفه را رها کردی؟ امام علیه السلام: این کمال حسن همراهی است که مرد رفیق راهش را در هنگام جدائی چند قدمی بدرقه کند و این دستوری است که پیامبر صلی اللّه علیه و آله به ما داده است. مرد ذمی: پیامبر شما چنین دستوری داده است؟ امام علیه السلام: آری. مرد ذمی: پس هر کس از او پیروی کرده است بخاطر همین رفتارهای بزرگوارانه بوده است و من تو را گواه می گیرم که پیرو دین تو باشم. آنگاه همراه امام علیه السلام به کوفه رفت و چون او را شناخت اسلام آورد.
غروب خورشید عدالت
جنگ نهروان ضربت سختی بر خوارج وارد کرد که دیگر نتوانستند آن طور که انتظار می رفت جایی برای خود در عالم اسلام باز کنند. مبارزه علی با آنها بهترین سندی بود برای خلفای بعدی که جهاد با اینها را مشروع و لازم جلوه دهند. اما باقیمانده خوارج دست از فعالیت برنداشتند: سه نفر از اینان، در مکه، دور هم جمع شدند و به خیال خود به بررسی اوضاع عالم اسلام پرداختند، چنین نتیجه گرفتند که تمام بدبختیها و بیچارگیهای عالم اسلام زیر سر سه نفر است: علی، معاویه و عمرو بن العاص. علی همان کسی بود که اینها ابتدا سرباز او بودند. معاویه و عمرو بن العاص هم همانهایی بودند که حیله سیاسی و خدعه نظامیشان موجب تشکیل چنین فرقه خطرناک و بی باکی شده بود.
این سه نفر - که یکی عبد الرحمن بن ملجم بود و دیگری برک بن عبد الله نام داشت و سومی عمرو بن بکر تمیمی - در کعبه با هم پیمان بستند و هم قسم شدند که آن سه نفر را که در راس مسلمین قرار دارند در یک شب یعنی در شب نوزدهم رمضان (یا هفدهم رمضان) بکشند. عبد الرحمن نامزد قتل علی و برک مامور قتل معاویه و عمرو بن بکر متعهد کشتن عمرو بن العاص شد. با این پیمان و تصمیم از یکدیگر جدا شدند و هر کدام به طرف حوزه مأموریت خود حرکت کردند.
مرثیه آفتاب
کمر بند عزمت را برای مرگ محکم کن
که مرگ به دیدار تو خواهد آمد
و مرگ پریشانت نکند
آن هنگام که به حضورت خواهد رسید
... و این سرود، ترنّم سحرگاه تو بود؛ سحرگاه شبی که تنها با سه لقمه، افطار کردی و فرمودی: «دوست دارم گرسنه به دیدار خدا بروم»
حکایت غریبی است... غم های جهان به پیشواز دلم آمده اند. طوفانی در راه است. بوی یتیمی در مشام جهان پیچیده است و آسمان، گرفته و غمگین است. حکایت غریبی است؟ حکایت مسجد، سحر، سجده و سجاده. و غریب تر، قصّه مظلومی است که صبورانه زیست و در آخرین سجده، سرود رهایی سر داد، سرود «فُزتُ وَ رَبِّ الْکعبِه»
آن شب، شبِ قدر را سحر کرد علی/با شوق وصال، ترک سر کرد علی
با زمزمه «فُزْتُ وَ رَبِّ الْکعبه»/از خاک به افلاک سفر کرد علی
جرعه هایی از زلال سخن مولا
کتاب هایی که سخنان آن حضرت را گرد آورده اند:
1- نهج البلاغه که توسط شریف رضی جمع آوری شده و تا کنون چندین بار به چاپ رسیده است.
2- مافات نهج البلاغه من کلامه (سخنان آن حضرت که در نهج البلاغه نیامده است) جمع آوری شده توسط فاضل معاصر شیخ هادی بن شیخ عباس بن شیخ جعفر فقیه نجفی (این کتاب به چاپ رسیده است).
3- مائة کلمه جمع آوری شده توسط جاحظ (مطبوع).
4- غرر الحکم و درر الکلم گردآوری شده توسط عبد الواحد بن محمد بن عبد الواحد آمدی تمیمی.وی این سخنان را از کلمات کوتاه آن حضرت جمع آوری کرده و با نهج البلاغه نزدیک است.انگیزه آمدی در تالیف این کتاب، کاری بود که جاحظ در تالیف مائة الکلمه به انجام رسانده بود. (مطبوع)...
امیرالمؤمنین علیه السلام در کلام دیگران
ابی بردة سلمی می گوید: از رسول خدا(ص) شنیدم که اینچنین حضرت علی(ع) را مخاطب قرار می داد: یا علی؛ خداوند متعال در هفت مورد تو را با من شاهد قرار داد:
1- شبی که به معراج رفتم جبرئیل به من گفت: برادرت کجاست؟ گفتم: او را ورای خودم جانشین قرار دادم. جبرئیل گفت: خداوند را بخوان پس در هنگام خواندن مثال تو همراه من بود.
در این هنگام دسته ای از ملائکه را دیدم که به صف ایستاده اند ! گفتم: ای جبرئیل! اینان کیستند که به صف ایستاده اند؟ گفت: اینان کسانی هستند که روز قیامت به خاطر وجود تو خداوند را مباهات می کنند.
پس نزدیک آنان شدم و از آنچه بوده و تا روز قیامت خواهد شد با آنان حرف زدم (در حالی که مثال تو همراه من بود.)...
بر آستان جانان
صفوان جمّال مىگويد: با امام صادق (ع) به كوفه رسيديم؛ امام فرمود: اينجا حرم جدم اميرالمؤمنين (ع) است. سپس به سوى آن حركت كرد و به من فرمود: قدمهايت را كوتاه بردار و سرت را پايين بيانداز؛ زيرا براى هر قدمى، براى تو صدهزار حسنه نوشته مىشود و صدهزار كار بد از تو پاك مىگردد و صدهزار درجه بالا برده مىشود و صدهزار خواستهات برآورده مىشود و پاداش هر صديق و شهيد براى تو ثبت مىگردد.
در حديث ديگرى، امام صادق (ع) مىفرمايد: «من زار اميرالمؤمنين ماشياً، كتب الله له بكلّ خطوة حجّة و عمرة، فإن رَجَع ماشياً كتب الله له بكل خطوة حجّتين و عمرتين» كسى كه اميرمؤمنان (ع) را با پاى پياده زيارت كند، خداوند براى هر قدمى يك حج و يك عمره بنويسد؛ پس اگر با پاى پياده هم بازگردد، براى هر قدمى دو حج و دو عمره خواهد نوشت. سپس به راوى فرمود: اين حديث را با آب طلا بنويس.
در روايت ديگرى از امام ششم آمده است كه فرمود: هر كس جدم را در حالى كه عارف به حق اوست زيارت كند، خداوند براى هر قدمش يك حج مقبول و يك عمره نيكو مىنويسد، و به خدا قسم قدمى كه در زيارت حضرت امير (ع) غبارآلود شود، سواره باشد يا پياده، آتش جهنم را نصيب آن قدم نمىكند.